هر لحظه برای خدا، چون کاغذی سپید و نانوشته باش. زیرا روح خداوند همواره طالب وجودهایی است که سپید و نانوشته اند. انقدر دانسته ها و خاطراتت را یدک نکش، انقدر اسیر خوانده ها و آموخته هایت نباش، زندانیِ دانش های مرده مشو، رهایشان کن تا رها شوی. آن به آن سپید شو، تازه شو، پذیرا شو. هر روز برای روح خداوند چون زمین ناکشته باش، چون آسمان باز باش، چون دریا وسیع باش، تا هر لحظه بر تو ببارد و ببارانَد، تا از آگاهی های زنده برخوردار شوی، تا پیوسته در ارتباط مستقیم با جریان حیات باشی، تا ببینی، نه فکرت را، نه تصاویر ذهنت را، که جهان زنده را. سالکی که بتواند هر آن خود را پاک و خالی نگه دارد، یک برنده ی واقعی است.
مسعود ریاعی