تجلَی امروز، تجلّی دیروز نیست. همچنانکه تجلّی این قرن، تجلّی قرن گذشته نیست. “لا تِکرارَ فِی التَّجَلِّی” (در تجلّی هیچ تکراری نیست). هر “تجلّی”، شأن خود را دارد و هماهنگی با شأن خود را پذیرا می شود. یک سالک آن به آن خود را در معرض آگاهِ زنده قرار می دهد، تا با جریان هستی هماهنگ به پیش رود. زیرا نیک می داند که “کُلَّ یَومِِ هُوَ فِی شَأنِِ”، او هر روز در شأنی و کاری و مقامی است. آن که با خداست، تمامی تجلیّات نیکش را پذیرفته و با آن هماهنگ است. زیرا چنین کسی همواره با “حال” سیر می کند. آن کسان که فقط به یک “تجلّی” چسبیده اند، از “کل کامل” غافل اند. وضع آنان چونان کسی است که فقط به یک توصیف از جهان بسنده کرده است، حال آنکه جهان را توصیفات بی شمار است.