“اللهُمَّ اَحیِنِی مِسکِینَاً وَ اَمِتنِی مِسکِینَاً وَاحشُرنِی فِی زُمرَةِ المَساکِینَ”
(خداوندا، مرا مسکین زنده کن! و مسکین بمیران! و در زمره ی مساکین محشور گردان!)
“مسکین” به معنای فقیر و بیچاره نیست. معنای درماندگی نمی دهد. “مسکین” در معنای باطنی اش به معنای کسی است که در آنچه خداوند به او داده “ساکن” گشته و توجه از غیر بریده است. “بی خواهش” شده است. در کیفیت رضایت از ربّ اش، “سکنا” گزیده است. “مسکین” بودن یک مقام بلندمرتبه در سلوک است و هر کسی را بدان راه نیست. آن که در این کیفیت متعالی زنده شود، در واقع به زندگی حقیقی دست یافته است. و چون در همین کیفیت موتش حاصل شود، وارسته عروج کرده است، و آنکه در نهایت پاکی و وارستگی واصِل شود، بدون تردید با روح های بزرگ همنشین گشته است. این نیایش پیامبر (ص) خود یک طریقت تام است. کلاس آموزش است. فهم آن، یک تعلیم بزرگ، و عمل به آن، عین رستگاری است.