“روشن بینی”، چیزی شبیه نادانی است اما نادانی متعارف نیست. تفاوتی اساسی دارد، و آن این است که “روشن بین” میداند که چیزی را به تمامی نمی داند و به این ندانستن آگاه است. او خود وجودش را هر آن، خالی از دانستگی می کند و این وجود خالی را تقدیم هستی می نماید. ذهن چنین کسی چون آینه ای صاف و صیقلی، کاملاً بی قضاوت است. و دقیقا از این روست که تصاویر ناب هستی در وجود او می افتند. آن هم بدون تحریف و بدون اِعوِجاج. او رزقِ آگاهی اش را آن به آن از این طریق دریافت می کند. رزقی که زنده و پویا است. یک آینه ی صاف و صیقل خورده، به تو خیانت نمی کند، و هر آنچه که هستی، همان را به تو نشان می دهد. پس هرگاه که با یکی از اینان روبرو شدی، بدان که تو تنها خودت را خواهی دید. زیرا آنها هیچ خودی از خود نشان نمی دهند، چه خودی ندارند. تنها خودشان همان “بی خودی” است که فراتر از هر خود است. چنین کیفیتی را “طَمْس” گویند، و مراد از آن، فانی شدن صفات عبد، در صفات حق است. این فانی شدن، جز با توقف ذهن محقق نمی شود. زیرا این ذهن است که “من ساز” و “منیّت ساز” است.
مسعود ریاعی