سوال: لطفاٌ واضح بگوئید روح چه چیزی است؟
جواب: روح ” چیز ” نیست. آنگاه که از چیزی صحبت می کنیم به واقع اشاره به عالَم خلق کرده ایم و عالَم خلق، جهان آفرینش است همین عالَم مرکب!
روح از عالَم مجرّد است. از عالَم امر است . عالَم آگاهی و شعور و حیات و توانبخشی! پس “چیز” نیست تا میان اشیاء بدنبالش بگردی.
نمی توان گفت که روح، انرژی است اما می توان گفت که نیرو هم دارد. نمی توان گفت که روح، آگاهی است اما می توان گفت که آگاهی هم دارد. نمی توان گفت که روح، جریان است اما می توان گفت که جریان هم دارد. نمی توان گفت که روح، حیات است اما می توان گفت که حیات هم دارد. نمی توان گفت که روح، خلاقیت است اما می توان گفت که خلاقیت هم دارد…
و اینها همه در یک مجردِ روح نام گرفته است. حتی ترکیبی صورت نگرفته است زیرا عالم مجرد، جای ترکیب نیست.
یک گل در عین اینکه زیباست خوشبو نیز هست و در عین حال مغذی و در عین حال زنده ی تأثیرگذار و در عین حال تصفیه کننده هوا و … اما همواره یک گل است.
البته باید اذعان کرد که در این مورد به ما دانش اندکی داده شده است.”وَ ما ُاوتِیتُم مِنَ العِلمِ الّا قَلیلا”
سوال: منظور از روح الهی چیست؟
جواب: منظور از روح الهی، همان روح الله است. برخی به آن روح اعظم نیز می گویند . تمام عظمت و قدرت آفرینندگی در این روح است. به تمثیل بزرگان گفته اند آنرا چون ابر متراکم یا مه غلیظی تصور کن که آن ذات یگانه ی قدرتمند درون آن مستتر است. که اگر اینطور نمی شد همه چیز از عظمتش متلاشی می گشت. براستی که تحمل آن را دارد؟! موسی که بیهوش گشت و کوه متلاشی!
سوال: روح ربانی چه؟!
جواب: در ذات همان روح الهی است. دوئیتی در کار نیست منتها در این اسم ، دست اندرکار پرورش است. او یک مربی قوی و کامل است. تربیت کردن ورساندنِ پدیده ها به کمال شان مدنظر است. اگر مردم تسلیم اش شوند و جیغ و فریاد بر سر هر ناکامی و نامرادی براه نیاندازند او همه را از بهترین و ساده ترین راهها به کمال مطلوب می رساند. روح ربانی ریشه در عالم ربوبیت دارد.”رَبُناالّذی أعطی کُلَ شَیءٍ خَلقَهَ ثُم هَدی”.
سوال : منظور از روح حیوانی کدام است؟!
جواب : ببینید ما در اصل یک روح بیشتر نداریم. و آن روح الهی است. اگر می بینید در این طبقاتِ پائین به انواع آن اشاره شده است. بخاطر میزان برخورداری موجودات، اشیاء و پدیده ها از آن است. وقتی روح از اعلی درجه ی وجود بسوی طبقات پائین تر نزول می یابد هر کس و هر شیء و هر پدیده به تناسب استعداد و ظرفیت وجودی اش از آن برخوردار می گردد. پس یک حیوان نیز از او دریافت زندگی دارد اما به قدر استعدادش نه بیشتر! از این منظر است که روح را نامگذاری های متنوع کرده اند. طبق این دیدگاه ما روح جمادی نیز داریم. یعنی جمادات نیز بر حسب استعدادشان، قبول روح نموده اند. و اینگونه است که موجودند. جامد و سنگی!
آیا تمام لامپ های جهان به یک میزان از انرژی الکتریسته بهره مندند! خیر. لامپی، دو وات بیشتر دریافت نمی کند. یکی صد وات، یکی چهار و نیم کیلو وات و دیگری قوی ترین دریافت کننده ی عالَم است.
هر کدام به اندازه قابلیتی که دارند دریافت می کنند نه بیشتر. و اِلاّ می سوزند و از بین می روند. طبق این نظریه، پائین ترین دریافت را به جماد داده اند. البته این توهین یا ظلم به جمادات نیست. زیرا آنها در همین مرحله ی دریافتی، کاملند و نقصی نیست حال آنکه برخی از انسانها، طبق گفته قرآن از جمادات نیز پست تر و سخت تراند!
اکنون بخوبی متوجه می شوید که چرا قرآن برخی از مردم را از چهارپایان نیز کمتر می داند! آنها لباس انسانی یافته اند اما بیدار نمی شوند تا به تناسب همین لباس از روح الهی نیز بهره مند گردند. وا أسفا.
یک حیوان آنچه را دریافت می کند که برای حیوانیّت اش نیاز دارد نه بیشتر. همچنین است جماد و نبات. از این روست که به میزان دریافت شان به روح جمادی، نباتی و حیوانی نامگذاری شده اند. البته برخی از حکماء در اینجا، کلمه ی ” نفس” را بکار می برند و نه روح. باید مرادشان را با فهم جملات شان، دریافت نمود. هر کس دریافتی دارد و قابلیتی. قرآن را پیامبر (ص) می خواند یکی علی (ع) می شود و دیگری ابوجهل. اما قرآن همان قرآن است!
سوال: قرآن می فرماید: “آن روح را بر هر کدام از بندگانش که بخواهد می افکند” منظور کدام روح است؟ !
جواب: منظور مرتبه ی اعلی روح است. روح نیز مراتبی دارد که به نواحی روح معروف است.
ببینید ما همین قدر که زنده ایم یعنی از روح الهی برخوردار هستیم. حال اگر طراح ازل بخواهد کسی از بندگانش، امر خطیر و وظیفه ای بزرگ را به انجام برساند طبعاٌ نیاز به پشتوانه محکم تری دارد. اینجاست که فرد مورد نظر را از نواحی قدرتمندتر و اعلی ی روح بهره مند می کنند. به تعبیری رتبه بالاتری از روح الهی بر او القاء می شود درست همانطور که قرآن می فرماید. پس اگر کراماتی نیز از چنین شخصی دیده شود قطعاٌ مربوط به روح قدرتمند الهی است که بر او القاء شده است نه چیز دیگر.
سوال: آیا ما هم می توانیم از این مناطق برتر روح بهره مند شویم؟!
جواب: بله، اگر خواست تان مورد تأئید خالق هستی قرار گیرد این امر امکان پذیر است. ما بر این باوریم که خدا، سائلِ مُخلَص را دست خالی باز نمی گرداند. این قضیه فرمولی ساده دارد و آن این است که هر کس در برابر حق تسلیم تر باشد از روح الهی ، بیشتر بهره مند می گردد.
سوال: لطفاٌ در مورد قسمت ها یا تقسیم بندی های روح بیشتر توضیح دهید؟
جواب: من اهل تقسیم بندی روح نیستم. آن را تقسیم شده نیز نمی بینم و نمی دانم. مگر عالَم مجرد تقسیم پذیر است؟! بزرگانی هم که در مورد نواحی و مناطق روح سخن گفته اند بعید می دانم که نظرشان تقسیم بندی و اینجور نگرش های مرکب مآبانه باشد. بلکه آنها برای سهولتِ فهم سالک، مثال ها و تعابیری را گفته اند.
من فقط به یک روح باور دارم و آن روح الهی است. البته این روح الهی در نزول خویش در طبقات مختلف ، مصادیق و تجلیات متنوعی یافته است آن هم بر حسب استعداد و قابلیت ها . بله. اگر منظورتان ظهورات و تجلیاتِ متنوع باشد آنها قابل تقسیم بندی اند. آن هم بر اساس میزان ارتباط شان و برخورداریشان از روح الهی . به تعبیری ساده تر سخن اینست که هر پدیده از چه عمقی از روح الهی برخوردار گشته است؟!
بر اساس این سوال است که نظریه های متنوع ارائه گردیده است. پس مراد تقسیم بندی روح نیست بلکه میزان برخورداری از روح الهی مد نظر است. این نکته حائز اهمیت است. و اِلاّ به آن تا این حد تأکید نمی کردم.
برای فهم نظریات، باید ببینی که آنها از کدام منظر به تماشا نشسته اند. یکی روح را به سماوی و ارضی تقسیم بندی می کند. دیگری بر اساس پدیده های موجود، آن را به روح جمادی روح نباتی، روح حیوانی، روح انسانی و بالاخره روح الهی تقسیم بندی نموده است و گذر از این عوالم را برای رسیدن به خودِ برتر لازم و ضروری می داند.
برخی آن را به ارواح طیبه و ارواح خبیثه تقسیم بندی کرده اند و البته برای هر کدام نیز درجاتی قائل شده اند.
برخی آن را به روح الهی و روح شیطانی تقسیم کرده اند و مصادیق آن را هم ذکر نموده اند.
البته نظریه دیگری نیز وجود دارد که قائل به نواحی هفتگانه روح است . این نظریه ظاهرأ بر اساس توانائی ها و قابلیت های متنوعِ روح عنوان شده است . تمامی این نظریات، نکات فهیمانه ای برای گفتن دارند و طالب را بیش از پیش با مقوله روح آشنا می سازند.
پس هنگامیکه از منظر دیدشان به تماشا بنشینی مفیدِ فایده خواهد بود. در حقیقت معلمین الهی در هر عصر، با تمام قوا و با بکارگیری تمثیل ها و حکایات، سالک را آگاه، و او را قدرتمندانه در سیر الی الله یاری می رسانند. و این بسیار نیک است. اجرهم عندالله.
سوال: در قرآن به رَوح الله اشاره شده آن چه فرقی با رُوح الله دارد؟!
جواب: من فرق نمی بینم بلکه اشاره می بینیم.
بله ، رَوح به فتح راء نیز در قرآن امده است.آنجا که می فرماید ((لا تَیأ سُوا مِن رَوحِ الله)).این رَوح با رُوح، تفاوتشان در ظاهر اینست که یکی دارای فتحه است و دیگری ضمه ! آنچنان که بیان شده، حرکت فتحه ، حرکت بادی است همچنانکه ضمّه، حرکت آتشی ، کسره حرکت آبی و سکون، خاکی است. بنظر می رسد که رَوح، اشاره به رائحه ی رحمت دارد. آنچنانکه “رَوح الله” به رحمت الهی نیز ترجمه شده است. باد با رائحه و بو رابطه مستقیم دارد. رائحه ی روح یکی از نشانه های بارزِ توجه روح به آدمی است. شاید در طول زندگی تان گاه متوجه بوی خوشی که ریشه در بوهای تصنعی ندارد، شده اید . اگر نشده اید ان شاءالله تجربه خواهید کرد. گاه ممکن است تنها در اتاقی نشسته باشید هیچ عطری نیز مصرف نکرده اید اما ناگهان ولو برای چند لحظه ی کوتاه، عطر خوشی به مشام تان می رسد! توجه روح الهی به انسان دارای رائحه ای دل انگیز و بوی خوشی است که ادراک این مطلب بسیار مبارک و خوشایند است.
برخی از پژوهشگرانِ فرا روا نشناس در مورد بو ها و رائحه های مختلف خصوصا تاثیر آن بر چاکرا های کالبد آدمی کار کرده اند. ضرورتی به تکرار حرف آنها نمی بینم. توجه به رائحه ها , مقدمه خوبی است برای ورود به عوالم متنوع. بهترین رائحه ، رائحه ((رَوح الله)) است. خاص است و مشابه ندارد! به آن آیه شریفه خوب دقت کنید؛ آنجا که یعقوب(ع) فرزاندانش را با توجه به “رَوح الله” و رائحه ی خاص او، بدنبال یوسف و برادرش رهسپار می کند. رائحه ای که گمراهی در آن راه ندارد زیرا خاص است و بدون مشابه است! اما رُوح الله اشاره به روح ذات اقدس الهی دارد. و آن دارای تجلّی بزرگ خویش است. که انسان کامل، انسان به عصمت نائل شده، از تماس با او برخوردار است.
سوال : آیا قرآن نیز دارای روح است ؟!
جواب : بله . قرآن را مرده مپندارید . او وجودی زنده است. دارای حیات است. آخر مگر می شود نَفَسِ حیّ قیّوم مرده باشد ؟! قرآن نَفَسِ اوست. کلامِ زنده ی اوست . زنده است و دارای قدرتی ما فوق تصور! در روایات هست که در روز قیامت او را در سیمای جوانی زیبا در جنب خداوند خواهند دید . همچنان که رسول الله(ص)در معراج خویش او را دیده است . و اگر ما این مرکب بر روی کاغذ را محترم میداریم بخاطر آن وجود زنده و مقدس است.
سوال: آیا ممکن است که روح الهی انسان را ترک کند؟ منظورم در همین دنیاست؟
بله، چون او “قاهر” هم هست یعنی قهر کننده است. مراقب معشوق باشید تا شامل قهر او نشوید.
سوال: اگر قهر کرد چه باید کرد؟
جواب: راهش توبه و استغفار است. انابه کنید. زار بزنید و رحمتش را به جوش آورید. حتی اگر جا دارد مثل بچه ها پا بر زمین بکوبید، یا در بیابانی فریادش کنید. بُرد شما فقط با او میسر است. سلوک بی یاری این روح بزرگ، شوخی شیطان است.